آن شب که تورا کردم از خواب خوشت بیدار 

 

گفتم که بخور این را  این سیب خودم چیدم از آن طرف دیوار 

خوردی و خوشت آمد گفتی که بکن حالا تعریف از این دیدار 

 

می دادی و میکردم تو درس محبت را من گوش به این اقرار 

درپشت تو بنشستم تا صبح تورا کردم هرلحظه دعا بسیار 

 

آن شب شب خوبی بود هی کردم وهی دادی 

من گریه برای تو توعشق به این دیدار 

 

شعر از ایرج میرزا 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات فنی سهیلی فونت های فارسی آموزش تاتو هیات ووشو ورامین هشتپا Carol بانک الکترونیکی مهران زرعکانی پرسش مهر 98_99 وبلاگ هیئت انصار المهدی مدرسه راه امام (ره)